هرگز ما را فراموش نكرده بود!
شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۴
آخرين روزهاي فروردين 83، تازه وارد بانك شده بودم كه از نگهباني با من تماس گرفتند...
![هرگز ما را فراموش نكرده بود! هرگز ما را فراموش نكرده بود!](/files/fa/news/1397/12/25/360049_926.jpg)
نوید شاهد، آخرين روزهاي فروردين 83، تازه وارد بانك شده بودم كه از نگهباني با من تماس گرفتند.
- يه آقايي آمده و مي خواهد شما را ببيند.
به نگهباني گفتم كه خيلي خوب ايشان را بفرستيد طبقه ي بالا.
- مي گويد نمي تواند بالا بيايد.
از مسئول نگهباني نام و فاميلش را پرسيدم و وقتي فهميدم نادعلي است، فوراً به ديدن او رفتم.
- آقاي حسينيان، تو اين مدت خيلي زحمتتان داديم. حلالمان كنيد!
خيلي به سختي نفس مي كشيد. با آمبولانس آمده بود و حتي نتوانست از آمبولانس پياده شود. مي گفت كه قرار است دوباره به آلمان برود. بغض گلويم را مي فشرد و چيزي نمي توانستم بگويم. ماه هاي آخر قبل از شهادتش ديگر نتوانسته بود به بانك بيايد، با اين حال هرگز ما را فراموش نكرده بود.
راوي: آقاي حسينيان همکار شهید شیمیایی نادعلي هاشمی
نظر شما