امام موسی صدر را بیشتر بشناسیم
شنبه, ۰۹ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۳
9شهریور مصادف است با ربوده شدن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که در این گزارش به معرفی اجمالی او پرداخته شده است.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، 9 شهریور مصادف است با ربوده شدن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان. او در ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ هجری شمسی در شهر مقدس قم به دنیا آمد.
پدر وی سید صدرالدین صدر، از علمای برجسته و مبارز قم به شمار میرفت و در زمان تحصیل خود در نجف اشرف حرکتهای مترقی و نوجویانِ را در عراق رهبری میکرد.
پدر وی سید صدرالدین صدر، از علمای برجسته و مبارز قم به شمار میرفت و در زمان تحصیل خود در نجف اشرف حرکتهای مترقی و نوجویانِ را در عراق رهبری میکرد.
وی پس از مهاجرت به ایران در شهر مقدس مشهد سکونت گزید. اندکی بعد به دعوت بنیانگذار حوزه علمیه قم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بهمنظور معاونت و جانشینی ایشان به شهر قم هجرت کرد و پس از سالها تلاش و خدمت، در همانجا دار فانی را وداع گفت. خاندان صدر نیز از خاندانهای علمی معروف عراق و لبنان در دو قرن اخیر است. پدر مادر او، عالم مبارز، حاجآقا حسین طباطبایی قمی بود که به دلیل اعتراض به سیاستهای ضد اسلامی رضاشاه به عتبات عالیات تبعید شد.
امام موسی صدر، عالم، متفکر، سیاستمدار و رهبر شیعیان لبنان بود که تحصیلات خود را در مقاطع ابتدایی و متوسطه را در شهر قم گذراند و همزمان تحصیلات حوزوی را نیز از ۱۳۲۰ در همان شهر آموخت. اساتید دوره سطح او بزرگانی چون سید رضا صدر (برادر بزرگش)، محقق داماد و علوی اصفهانی و استادان خارج فقه و اصول وی، علمایی مانند سید احمد خوانساری، حجت، محقق داماد، امام خمینی و پدرش بودند.
علاوه بر آن فلسفه را نیز نزد علامه طباطبایی و برادرش فراگرفت و خود به تدریس مقدمات و سطح پرداخت. خوش فهمی، گیرایی فراوان و نبوغ علمی او از همان زمان زبانزد گردید.
سید موسی در جنب تحصیل حوزوی و پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ درجه لیسانس اقتصاد گردید و در همان سالها علاوه بر زبان عربی، زبانهای انگلیسی و فرانسه را نیز فراگرفت.
سید موسی صدر خود در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. ازجمله کتاب باارزش شرح لمعه را برای شاگردانی چند که در حوزه از برجستگی خاصی برخوردار بودند، تدریس میکرد و در ارائه مسائل مهم و پیچیده آن، بابیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وامیداشت. او در سایه پشتکار شبانهروزی توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جای دهد و پس از چندی به تدریس فقه و اصول و منطق و فلسفه بپردازد.
وی همچنان از روح بلند و استعداد سرشار خود کمک میگیرد و علاوه بر تسلط کامل به دو زبان فارسی و عربی، به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی همت میگمارد و در این راه نیز پیروز و سربلند بیرون میآید. او فرصتهای طلایی دوران جوانی را بهآسانی از دست نمیدهد و از لحظههای هرچند کوتاه آن استفادههای بلند و پایدار میکند. پس از درگذشت پدرش در دیماه ۱۳۳۲، وی برای ادامه و تکمیل تحصیلات دینی خود، عازم نجف اشرف گردید.
رهبری شیعیان لبنان
رهبری شیعیان لبنان
دو سال پس از اقامتش در نجف اشرف بهقصد دیدار با بستگان خود در لبنان، عازم آن کشور شد و در شهر صور با عالم بزرگ و معروف و مجاهد شیعه لبنان، سید عبدالحسین شرفالدین، دیدار و گفتوگو نمود. در حدود ۱۳۳۵، آیتالله بروجردی، مرجع تقلید شیعیان، طی نامهای به وی پیشنهاد کرد تا بهعنوان نماینده تامالاختیار ایشان، جهت رسیدگی به امور مسلمانان ایتالیا به آن کشور برود که او بنا به دلایلی، آن پیشنهاد را نپذیرفت. اما سال بعد که شرفالدین در لبنان درگذشت، پسرانش از سید موسی دعوت کردند تا بنا بر سفارش پدرشان، به لبنان رفته و رهبری شیعیان آنجا را بر عهده گیرد.
در زمستان ۱۳۳۸ به دلیل دعوتهای مکرر شیعیان لبنان و نیز پیشنهاد آیتالله بروجردی، به سید موسی صدر، وی پس از زیارت عتبات عالیات، در زمستان سال ۱۳۷۹ قمری مطابق با سال ۱۳۳۸ ش. برای بازدید یکماهه از لبنان و بررسی زمینههای فعالیت و اقامت، به آن کشور سفر کرد و وارد کور لبنان شد. او پس از مشاهده اوضاع آشفته آنجا و نابسامانیهای مسلمانان، بهویژه شیعیان جنوب لبنان، تصمیم به اقامت و خدمت در آن کشور گرفت. در آن زمان شیعیان اگرچه اکثریت جمعیت لبنان را تشکیل میدادند و بر طبق قانون اساسی آن کشور میبایست بهتناسب، بیشترین قدرت سیاسی را در اختیار داشته باشند، اما نهتنها چنین نبود، بلکه محرومترین گروه مذهبی و درواقع، شهروندان درجه سه به شمار میرفتند.
سید موسی صدر پس از ورود به کشور لبنان، شهر صور را برای ایفای مسئولیت بزرگ خود انتخاب کرد و در مسجد جامع آن به اقامه نماز جماعت مشغول گردید. او بامطالعه دقیق اوضاع، بهخوبی دریافت که ریشه اصلی همه این گرفتاریها فقر فرهنگی و اقتصادی است. ازاینرو، با یک برنامهریزی اساسی نخست به جنگ فقر فرهنگی رفت و علاوه بر ایراد سخنانی، تشکیل کلاسهای منظم در دبیرستانها و مراکز فرهنگی و هنری دیگر، با جوانان روشنفکر آن سامان ارتباط نزدیک برقرار نمود.
وی با سخن رسا و روشنگرانه خود، پوچی فرهنگ غرب و مادیگری را بری آنان توضیح داد و با الهام از قرآن، سنت و مکتب اهلبیت علیهمالسلام منطق اسلام را بهمثابه قویترین و پرمحتواترین منطق روز معرفی کرد. جوانان که تا آن روز ندیده و بار نمیکردند که یک روحانی و رهبر مذهبی اینچنین با سیمایی گشاده در برابر آنها مانند پدری مهربان سخن بگوید، شیفتهاش شدند. بعلاوه آنها بهقدری از معارف اسلام و تشیع فاصله داشتند که نمیتوانستند قبول کنند این سخنان از منابع دین مقدس اسلام و تشیع گرفتهشده است.
سید موسی هرچند که در شهر صور سکونت داشت هفتهای دو روز برای سخنرانی در دبیرستان عاملیه به بیروت سفر میکرد و دبیران و دانش آموزان را نیز از سرچشمه زال شریعت محمدی صلیالله علیه و آله سیراب مینمود و با گفتار و کردار دلپسند خود همه را بیاختیار شیفته معارف الهی و مکتب امامان معصوم (علیهالسلام) میکرد.
فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان
وی با مشاهده و مطالعه اوضاع شیعیان، دریافت که علت عمده مشکلات شیعیان لبنان، فقر فرهنگی و اقتصادی آنان است. از همین رو وی از نخستین ماههای ورودش به صور با یک برنامهریزی منظم، با حضور در دبیرستانها و مراکز فرهنگی و هنری، با جوانان و روشنفکران درباره مبرمترین مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی گفتوگو میکرد؛ حتی در مراکز فرهنگی ـ مذهبی مسیحیان حاضر میشد و با بزرگان آنجا بحث و تبادلنظر مینمود.
وی با سخن رسا و روشنگرانه خود، پوچی فرهنگ غرب و مادیگری را بری آنان توضیح داد و با الهام از قرآن، سنت و مکتب اهلبیت علیهمالسلام منطق اسلام را بهمثابه قویترین و پرمحتواترین منطق روز معرفی کرد. جوانان که تا آن روز ندیده و بار نمیکردند که یک روحانی و رهبر مذهبی اینچنین با سیمایی گشاده در برابر آنها مانند پدری مهربان سخن بگوید، شیفتهاش شدند. بعلاوه آنها بهقدری از معارف اسلام و تشیع فاصله داشتند که نمیتوانستند قبول کنند این سخنان از منابع دین مقدس اسلام و تشیع گرفتهشده است.
سید موسی هرچند که در شهر صور سکونت داشت هفتهای دو روز برای سخنرانی در دبیرستان عاملیه به بیروت سفر میکرد و دبیران و دانش آموزان را نیز از سرچشمه زال شریعت محمدی صلیالله علیه و آله سیراب مینمود و با گفتار و کردار دلپسند خود همه را بیاختیار شیفته معارف الهی و مکتب امامان معصوم (علیهالسلام) میکرد.
فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان
وی با مشاهده و مطالعه اوضاع شیعیان، دریافت که علت عمده مشکلات شیعیان لبنان، فقر فرهنگی و اقتصادی آنان است. از همین رو وی از نخستین ماههای ورودش به صور با یک برنامهریزی منظم، با حضور در دبیرستانها و مراکز فرهنگی و هنری، با جوانان و روشنفکران درباره مبرمترین مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی گفتوگو میکرد؛ حتی در مراکز فرهنگی ـ مذهبی مسیحیان حاضر میشد و با بزرگان آنجا بحث و تبادلنظر مینمود.
همزمان بانفوذ استعمار فرانسه در لبنان، وضع آموزشوپرورش آن کشور بسیار دگرگون و درآور گردید؛ بهطوریکه یکی از موفقترین عوامل نشر فرهنگ بیگانگان وجود همین مراکز در آن کشور بود. چراکه برنامه درسی مدارس و دبیرستانها نیز از سوی آنان تنظیم میشد و جوانان مسلمان سخت تحت تأثیر آدابورسوم دشمنان قرار داشتند.
او درعینحالی که به سنگر مسجد اهمیت فراوان میداد از مراکز فرهنگی نیز غافل نبود و همچنان که گذشت باذوق سرشار و بهکارگیری روشهای جدید، سعهصدر و برخوردهای مناسب خود، در مدت کوتاهی مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها را تبدیل به سنگرهایی فولادین علیه فرهنگ بیگاه کرد و راه استاد برگ خود، عالم مبارز سید شرفالدین را ادامه داد.
سید موسی صدر معتقد بود که فقر فرهنگی ارتباط تنگاتنگی با فقر اقتصادی دارد. همچنان کهاین دو بیارتباط با مسائل سیاسی، نظامی، اخلاقی و اعتقادی نیز نمیتوانند باشند. بنابراین باید همه آنها در کنار هم ارزیابیشده، برای هرکدام بهطور همزمان در کنار هم چارهاندیشی کرد او میگفت: (چقدر تعجبآور است! اسلام طلب علم را فریضه (واجب) بداند و بیسوادترین مردم مسلمانها باشند.
یا اینکه نظافت را از ایمان بشمارد، درحالیکه کثیفترین کوچه و بازار کوچه و بازارهای ما مسلمانها باشد. دعوت صحیح اگر توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعی دعوتکننده یا هممذهبان او بد باشد، دعوت کم اثر خواهد بود. اصولاً یکی از بزرگترین دلیلهای بطلان ادعای هر دعوتکننده، همان وضع اجتماعی اوست. آخر چطور ممکن است مردم ادعای مسلمانی را که اسلام را ضامن سعادت دنیا و آخرت میداند باور کنند، درحالیکه فقر، جهل، مرض و عدم بهداشت آنها را فراگرفته است؛ اخلاق تجار، روش جوانان، کردار زمان و رفتار سیاستمداران همه فاسد و منحرف باشد؟! این خود سند بیاعتباری مدعای هر دعوتکنندهای است. همچنین او در سالهای حضورش در لبنان مؤسسات علمی، آموزشی و مراکز درمانی بسیاری را تأسیس کرد.
تأسیس مجلس اعلای شیعیان
سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان رهسپار بیروت شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا یک مجلس قانونی برای شریان آن کشور تشکیل دهد. درحرکت نخست، موضوع را بهطورجدی باشخصیتهای بزرگ سیاسی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تأسیس این مرکز را برای آنان توضیح داد.
در این میان مخالفتها و کارشکنیهایی از طرف دولتهای عربی و برخی از شخصیتهای داخلی آغاز گردید. ولی او هیچوقت از پای ننشست و به تلاشهای پیگیر خود ادامه داد. پس از چند سال فعالیت مستمر فرهنگی و اجتماعی، آیتالله صدر، درصدد برآمد مرکزی را ـ همانند مراکز سایر طوایف قومی و مذهبی لبنان ـ برای شیعیان به وجود آورد تا از حقوق طبیعی و اجتماعی آنها حراست نماید.
بدین منظور به پیشنهاد وی، نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، طرحی قانونی در روز ۶ صفر ۱۳۸۷ / ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ تقدیم کردند که بر اساس آن، شیعیان اجازه یافتند تشکیلاتی به نام «المجلس الاسلامیالشیعی الاعلی» (مجلس اعلای اسلامی شیعه) تأسیس نمایند. بر اساس این طرح قانونی شیعیان اجازه داشتند مجلسی را به نام المجلس الاسلامیالشیعی الاعلی برای دفاع از حقوق حقه خود تأسیس نمایند.
یا اینکه نظافت را از ایمان بشمارد، درحالیکه کثیفترین کوچه و بازار کوچه و بازارهای ما مسلمانها باشد. دعوت صحیح اگر توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعی دعوتکننده یا هممذهبان او بد باشد، دعوت کم اثر خواهد بود. اصولاً یکی از بزرگترین دلیلهای بطلان ادعای هر دعوتکننده، همان وضع اجتماعی اوست. آخر چطور ممکن است مردم ادعای مسلمانی را که اسلام را ضامن سعادت دنیا و آخرت میداند باور کنند، درحالیکه فقر، جهل، مرض و عدم بهداشت آنها را فراگرفته است؛ اخلاق تجار، روش جوانان، کردار زمان و رفتار سیاستمداران همه فاسد و منحرف باشد؟! این خود سند بیاعتباری مدعای هر دعوتکنندهای است. همچنین او در سالهای حضورش در لبنان مؤسسات علمی، آموزشی و مراکز درمانی بسیاری را تأسیس کرد.
تأسیس مجلس اعلای شیعیان
سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان رهسپار بیروت شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا یک مجلس قانونی برای شریان آن کشور تشکیل دهد. درحرکت نخست، موضوع را بهطورجدی باشخصیتهای بزرگ سیاسی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تأسیس این مرکز را برای آنان توضیح داد.
در این میان مخالفتها و کارشکنیهایی از طرف دولتهای عربی و برخی از شخصیتهای داخلی آغاز گردید. ولی او هیچوقت از پای ننشست و به تلاشهای پیگیر خود ادامه داد. پس از چند سال فعالیت مستمر فرهنگی و اجتماعی، آیتالله صدر، درصدد برآمد مرکزی را ـ همانند مراکز سایر طوایف قومی و مذهبی لبنان ـ برای شیعیان به وجود آورد تا از حقوق طبیعی و اجتماعی آنها حراست نماید.
بدین منظور به پیشنهاد وی، نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، طرحی قانونی در روز ۶ صفر ۱۳۸۷ / ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ تقدیم کردند که بر اساس آن، شیعیان اجازه یافتند تشکیلاتی به نام «المجلس الاسلامیالشیعی الاعلی» (مجلس اعلای اسلامی شیعه) تأسیس نمایند. بر اساس این طرح قانونی شیعیان اجازه داشتند مجلسی را به نام المجلس الاسلامیالشیعی الاعلی برای دفاع از حقوق حقه خود تأسیس نمایند.
پس از گذراندن مراحل قانونی، در تابستان سال ۱۳۸۹ ه.ق مجلس اعلای شیعیان در لبنان به طوررسمیوقانونی شروع به فعالیت کرد وب از با دستهای پرتوان سید موسی صدر صفحه درخشان دیگری بر مبارزات تاریخی مردم شیعه لبنان اضافه شد. که پس از گذراندن مراحل قانونی، این مجلس در تابستان ۱۳۸۹ ق/ ۱۳۴۸ بهطور رسمیو قانونی شروع به فعالیت کرد و در ۶ ربیعالاول آن سال/ ۱۰ تیر ۱۳۴۸ وی بهعنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب گردید.
خصوصیات اخلاقی
داستان بزرگواری و افتادگی وی زبانزد بود. او نهتنها در محیط کار با دوستان و همکاران، بلکه در همهجا و در برخورد با همهکس این خلقوخوی محمدی را از خود به نمایش میگذاشت. یکی از هم بحثهای معروف وی در نجف در این مورد چنین اظهار میدارد:
در موقع کار و حمل اثاثیه سفر، بیشتر از همه کار انجام میداد و سنگینترین وسایل، همیشه بر دوش وی قرار داشت. در وقت شوخی و مزاح، مزاحهای علمی و اخلاقی جالبی میکرد. خدا میدادند که ما در این سفر و در برخوردهای دیگری که داشتیم، همهاش محبت، تواضع، وقار و بگواری دیدم. تمامی اوصافی که در روایات برای علما ذکرشده است، همهاش در آقا موسی صدر جمع شده بود.
گذشت و کرامت چهار بار دشمنان و مزدوران آنها نقشه کشیدند تا وی را ترور کنند ولی هیچ که موفق نگردیدند. دریکی از این عملیات
ناموفق چند جوان شیعه عضو حزب کمونیست جبهه شعبیِ به رهبری جرج حبش که فریبخورده و مأموریت یافته بودند تا امام موسی صدر را به شهادت برسانند، با آرپیجی بر سر راه وی کمین میکنند تا ماشین او را هدف قرار دهند؛ اما به خواست خدا، امام موسی صدر مدتی زودتر از همان راه گذشته بود.
پس از گذشت ساعاتی از این حالت جوانان امل منطقه را محاصره کرده و آنها را دستگیر میکنند و همهشان به مأموریت خود اعتراف مینمایند. سپس آنان را به حضور امام موسی صدر میبرند. او نیز بلافاصله دستور آزادی آنان را صادر میکند.
از نخستین روزهای جایگزین شدن امام موسی صدر در لبنان، دولت و رهبر لیبی یکی از سرسختترین دشمنان وی به شمار میرفت. در مردادماه 1357 امام موسی صدر قصد سفری به کشور الجزایر داشت. به دنبال آن تماسهایی حاصل شد و بلافاصله از طرف دولت لیبی دعوتی رسمی از امام موسی صدر برای سفر به آن کشور به عمل آمد. روز نوزدهم رمضان 1398 ه.ق وی از الجزایر وارد کشور لیبی شد.
دریکی از نشستها امام موسی صدر با عقاید جنونآمیز قذافی که خود را جانشین خدا در زمین میخواند بشدت مخالفت کرد و باشهامت، پیامدهای شوم این طرز تفکر انحرافی را وی گوشزد نمود.
بعد از یک هفته اقامت در لیبی امام موسی صدر تصمیم گرفت روز بیست و پنجم رمضان 1398 ه.ق (9 شهریور 1357 ش / 31 اوت 1978 م) آن کشور را بهقصد لبنان ترک گوید تا ساعت 2 و سی دقیقه بعدازظهر همین روز، وی در جلو هتل محل اقامت خود مشاهده گردیده ولی بعدازآن با دو تن از همراهان خود شیخ محمد یعقوب و عباس صدرالدین ناگهان ناپدیدشده است.
هنگامیکه خبر ربوده شدن امام موسی صدر انتشار یافت بیتابی و نگرانی جهان اسلام را فراگرفت و ملتهایی که کوچکترین شناختی از وی داشتند به غم و اندوه فرورفتند. مردم لبنان یکپارچه به هیجان درآمدند و اعتصاب سرتاسری همهجا را از تحرک بازداشت.
در این حال روزنامههای وابسته به دولت لیبی مانند «السفیر» در پی انحراف افکار عمومی با تیترهای بزرگ و باآبوتاب فراوان اعلان کردند که: امام موسی صدر برای همکاری با انقلاب ایران و مبارزه بر ضد شاه مخفیانه به ایران سفرکرده است. ولی کسی به این حرفها گوش نمیداد. اعتراض و راهپیمایی همچنان ادامه داشت و هرروز بیش از روز گذشته بر شور و هیجان و اعتراض مردمی افزوده میشد.
حضرت آیه الله العظمی امام خمینی رضوانالله علیه نیز پس از اطلاع از ربوده شدن امام موسی صدر بشدت ناراحت گشته، بیدرنگ تلگرامی بدین شرح خطاب به یاسر عرفات مخابره کردند:
بسمالله الرحمن الرحیم
«جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین
از سلامت جناب حجه الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچگونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی اینجانب است. از جنابعالی تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیداکرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید.
توفیق جنابعالی را در اهداف اسلامی خواستارم.
روحالله الموسوی الخمینی»
و امروز 4 دهه از ربوده شدن این عالم بزرگ شیعیان میگذرد و همچنان در سرنوشتی مبهم به سر میبرد و مشخص نیست کدام فردا روزی آزاد میشود امید است بعد از گذشت 41 سال از ربوده شدن آن خبری از او شود تا این انتظار 41 سال به ایستگاه آخرش برسد.
انتهای پیام/
خصوصیات اخلاقی
داستان بزرگواری و افتادگی وی زبانزد بود. او نهتنها در محیط کار با دوستان و همکاران، بلکه در همهجا و در برخورد با همهکس این خلقوخوی محمدی را از خود به نمایش میگذاشت. یکی از هم بحثهای معروف وی در نجف در این مورد چنین اظهار میدارد:
در موقع کار و حمل اثاثیه سفر، بیشتر از همه کار انجام میداد و سنگینترین وسایل، همیشه بر دوش وی قرار داشت. در وقت شوخی و مزاح، مزاحهای علمی و اخلاقی جالبی میکرد. خدا میدادند که ما در این سفر و در برخوردهای دیگری که داشتیم، همهاش محبت، تواضع، وقار و بگواری دیدم. تمامی اوصافی که در روایات برای علما ذکرشده است، همهاش در آقا موسی صدر جمع شده بود.
گذشت و کرامت چهار بار دشمنان و مزدوران آنها نقشه کشیدند تا وی را ترور کنند ولی هیچ که موفق نگردیدند. دریکی از این عملیات
ناموفق چند جوان شیعه عضو حزب کمونیست جبهه شعبیِ به رهبری جرج حبش که فریبخورده و مأموریت یافته بودند تا امام موسی صدر را به شهادت برسانند، با آرپیجی بر سر راه وی کمین میکنند تا ماشین او را هدف قرار دهند؛ اما به خواست خدا، امام موسی صدر مدتی زودتر از همان راه گذشته بود.
پس از گذشت ساعاتی از این حالت جوانان امل منطقه را محاصره کرده و آنها را دستگیر میکنند و همهشان به مأموریت خود اعتراف مینمایند. سپس آنان را به حضور امام موسی صدر میبرند. او نیز بلافاصله دستور آزادی آنان را صادر میکند.
سرنوشت مبهم
دریکی از نشستها امام موسی صدر با عقاید جنونآمیز قذافی که خود را جانشین خدا در زمین میخواند بشدت مخالفت کرد و باشهامت، پیامدهای شوم این طرز تفکر انحرافی را وی گوشزد نمود.
بعد از یک هفته اقامت در لیبی امام موسی صدر تصمیم گرفت روز بیست و پنجم رمضان 1398 ه.ق (9 شهریور 1357 ش / 31 اوت 1978 م) آن کشور را بهقصد لبنان ترک گوید تا ساعت 2 و سی دقیقه بعدازظهر همین روز، وی در جلو هتل محل اقامت خود مشاهده گردیده ولی بعدازآن با دو تن از همراهان خود شیخ محمد یعقوب و عباس صدرالدین ناگهان ناپدیدشده است.
هنگامیکه خبر ربوده شدن امام موسی صدر انتشار یافت بیتابی و نگرانی جهان اسلام را فراگرفت و ملتهایی که کوچکترین شناختی از وی داشتند به غم و اندوه فرورفتند. مردم لبنان یکپارچه به هیجان درآمدند و اعتصاب سرتاسری همهجا را از تحرک بازداشت.
در این حال روزنامههای وابسته به دولت لیبی مانند «السفیر» در پی انحراف افکار عمومی با تیترهای بزرگ و باآبوتاب فراوان اعلان کردند که: امام موسی صدر برای همکاری با انقلاب ایران و مبارزه بر ضد شاه مخفیانه به ایران سفرکرده است. ولی کسی به این حرفها گوش نمیداد. اعتراض و راهپیمایی همچنان ادامه داشت و هرروز بیش از روز گذشته بر شور و هیجان و اعتراض مردمی افزوده میشد.
حضرت آیه الله العظمی امام خمینی رضوانالله علیه نیز پس از اطلاع از ربوده شدن امام موسی صدر بشدت ناراحت گشته، بیدرنگ تلگرامی بدین شرح خطاب به یاسر عرفات مخابره کردند:
بسمالله الرحمن الرحیم
«جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین
از سلامت جناب حجه الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچگونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی اینجانب است. از جنابعالی تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیداکرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید.
توفیق جنابعالی را در اهداف اسلامی خواستارم.
روحالله الموسوی الخمینی»
و امروز 4 دهه از ربوده شدن این عالم بزرگ شیعیان میگذرد و همچنان در سرنوشتی مبهم به سر میبرد و مشخص نیست کدام فردا روزی آزاد میشود امید است بعد از گذشت 41 سال از ربوده شدن آن خبری از او شود تا این انتظار 41 سال به ایستگاه آخرش برسد.
انتهای پیام/
نظر شما