ستارهای که در جذبهی خورشید «حاج قاسم» سوخت...
به گزارش نوید شاهد، سیزدهم دی 1398، در فرودگاه بغداد، با فرمانده جبهه و قلبش، با کسی که افتخار می کرد سرباز سادهای در رکاب او باشد، در حمله راکتی بالگردهای شیطان بزرگ، با «حاج قاسم سلیمانی» توفیق شهادت یافت. برای این زندگی که او از وقتی خودش را شناخت آن را زیسته بود، مرگی جز شهادت قابل تصور هم نبود. یک زندگی سراسر جنگ و جهاد و هجرت و یک حیات سراپا و هر لحظه مشق مرگ و تمرین شهید شدن... «جمال جعفر ابراهیم» مشهور به «ابومهدی مهندس» از پیوستن به «حزب الدعوه» عراق و فرار به کویت و سپس ایران و محکومیت غیابی به اعدام، تا رزم در نیزارهای هورالعظیم، در کنار سردار شهید «اسماعیل دقایقی» تا همراه شدن با «حاج قاسم» و سنگر به سنگر، جنگیدن با عوامل شیطان، از بعث عراق و سلفیها و تکفیریها و داعشیها و سپس خود شیطان، آمریکا و صهیونیزم و تا شهادت بدست خبیث آنها، یک افق و منظومه از همت و تلاش و حرکت و خلاقیت و نبوغ و تدبیر و هوشمندی و بینش و باور بود. بیخود و بیجهت نمی شود یار غار و همسفر و همراه شهادت بزرگمردی چون «سردار دلها» شد! میشود؟! باید از جنس «ابومهدی» باشی و یک عمر جانت در جهاد، صیقل بخورد، صاف و زلال و شفاف شود، یکپارچه نور شود، خلوص محض شوی، تا اینگونه بدست خبیثترین و شقیترین جانیان دوران، در کنار آن «مرد میدان» در خون و خاکستر خویش غوطهور گردی و: «آری! چنین رجال خرامند در مجال»...
از «مهندسی عمران» و «طلبگی حوزه» تا پیوستن به مبارزات مسلحانه «حزب الدعوه» عراق
جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم تمیمی، مشهور به «ابومهدی المهندس» در سال ۱۳۳۳شمسی برابر با ۱۹۵۴میلادی در بصره بهدنیا آمد. پدر او عراقی و مادرش ایرانی بود. او در سال ۱۳۵۲شمشس برابر با ۱۹۷۳میلادی، وارد دانشگاه «الجامعة التکنولوجیة» شد و در رشته مهندسی عمران مدرک کارشناسی گرفت. وی پس از آن به تحصیل در رشته علوم سیاسی پرداخت و با مدرک دکتری فارغ التحصیل شد. او همچنین دروس مقدماتی حوزه علمیه را در حوزه آیتالله سید محسن حکیم در بصره فراگرفت. ابومهدی المهندس در سال ۱۹۷۰ میلادی به حزب «الدعوه الاسلامیه» عراق پیوست. در دهه ۱۹۷۰ با افزایش نفوذ این حزب در میان جوانان و شخصیتهای مذهبی و سرکوب آن از سوی حکومت حزب بعث، الدعوه به یک جریان انقلابی تبدیل شد که به مقاومت مسلحانه در برابر حکومت میپرداخت. حاکمان بعثی عراق در سال ۱۹۷۵ پنج تن از اعضای حزب الدعوه را اعدام کردند؛ در سال ۱۹۸۰ نیز، شبانه شهید «سید محمد باقر صدر» را تیر باران کردند. شهید ابومهدی خود میگوید: «تا این تاریخ ۹۵ درصد از دوستانم که در محله و مساجد به حزب الدعوه تردد داشتند، اعدام شدند.»
تحت تعقیب «صدام»، غیابا محکوم به «اعدام»!
ابومهدی المهندس پس از مشارکت در انتفاضه شعبانیه قیام مردم عراق علیه رژیم بعث عراق در ۱۹۷۹ میلادی و دستگیری شهید آیتالله سید محمد باقر صدر از طرف دادگاه تحت تعقیب قرار گرفت. با به قدرت رسیدن صدام حسین در عراق در ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، روند سرکوب حزب شدت گرفت. رژیم صدام اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را پس از محاکمههای فرمایشی اعدام کرد در این هنگام ابومهدی المهندس مجبور شد در ۱۹۸۰ میلادی عراق را ترک کند و رهسپار کویت گردد.
در کویت همراه با دیگر نزدیکان خود ابتدا حزب الدعوه و بعدها یک گروه جهادی را پایه گذاری کرد. در کویت بود که برای اولین بار نام او در اقداماتی علیه آمریکا مطرح شد. ابومهدی المهندس در خصوص فعالیت هایش در کویت می گوید: «در کویت ازدواج کردم و همانجا به اعدام محکوم شدم.» در واقع علت محکومیت شهید ابومهدی به اعدام، فعالیت های جهادی همراه با شهید «مصطفی بدرالدین » بود. خود در این باره گفته بود: «بعد از انفجارهایی که در سفارت آمریکا و سفارت فرانسه در کویت رخ داد، عراقی هایی که مقیم کویت بودند بازداشت شدند. اسم من نیز در فهرست متهمین مشارکت در این انفجارها وارد شده بود با وجود اینکه من در این قضیه نبودم.»
ابومهدی المهندس در ۱۹۸۵ میلادی در حالی که در ایران بود، عضو شورای مجلس اعلای اسلامی شد. مجلس اعلا در ۱۹۸۲ میلادی با هدف سرنگونی حکومت صدام حسین به وسیله سیاستمداران و روحانیون عراقی مقیم ایران تاسیس شد و پس از سرنگونی این حکومت توسط ائتلاف ضد ترور در ۲۰۰۳ میلادی به عنوان مهمترین حزب در عراق پس از صدام مطرح شد و در سالهای اخیر هنوز بزرگترین حزب در مجلس نمایندگان عراق به شمار میرود.
بنیانگذار و فرمانده «سپاه بدر»، ستاره «خیبر»، ماه «هور»
در ۱۹۸۳ میلادی نیروهای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق که مخالف صدام حسین بودند و در ایران به سر میبردند به صورت داوطلب در دفاع مقدس شرکت میکردند. این نیروها به صورت یک گردان در سپاه پاسداران سازماندهی شدند و برای نخستین بار در عملیات خیبر که به وسیله رزمندگان ایرانی علیه رژیم بعث بود، شرکت کردند. سپاه بدر در عملیات های آفندی و هجومی ایران به عراق در دفاع مقدس، به عنوان بخشی از نیروی مهاجم تحت فرمان سپاه پاسداران عمل میکرد از جمله حملاتی که این سپاه در آن شرکت داشت، عملیات قدس ۴ و عملیات کربلای ۲ بود. ابومهدی، پایه گذار و فرمانده این نیرو بود و از عملیات خیبر و در نیزارهای «هورالعظیم» چون ستاره در کنار سردار شهید «اسماعیل دقایقی» میدرخشید.
تشکیل «کتائب حزب الله»، پیروزی در انتخابات پارلمانی و محروم از ورود به مجلس، به حکم اشغالگران!
پس از سقوط صدام و برچیده شدن بساط حزب بعث عراق، ابومهدی نیز همچون بسیاری از سیاستمداران و شبه نظامیان شیعه عراقی که در زمان حکومت صدام از عراق خارج شده بودند، به کشورش بازگردد. او پس از بازگشت، جریان «کتائب حزب الله عراق» را بعنوان یک تشکل و هسته مقاومت، راهاندازی کرد. در انتخابات پارلمانی سال 2005 پیروز شد و بعنوان نماینده مردم در استان «بابل» به مجلس راه یافت اما آمریکا به بهانه وجود نامش در پرونده امنیتی دهه 80 میلادی، مانع از فعالیت پارلمانی او شد و تا سال 2011 که آنان از عراق خارج شدند، از کشور خارج شد.
بنیانگذاری و فرماندهی میدانی «حشدالشعبی»؛ بزرگترین نیروی مقاومت مردمی ضد اشغال و سلطه در عراق
پس از تشکیل «حشد الشعبی»، المهندس به عنوان جانشین فرمانده انتخاب شد و دائم در همه جبهه های نبرد در شرکت می کرد. بسیج مردمی عراق یا حشدِ شعبی که به بسیج عراق نیز معروف است به نیروهای مردمی عراق گفته میشود که در کنار ارتش این کشور قرار دارند و با هدف مبارزه علیه داعش سازمان دهی شدهاند. این نیرو از حدود ۴۰ گروه مختلف تشکیل شده که بیشتر گروههای شیعه هستند اما گروههای سنی، مسیحی و ایزدی نیز در آن حضور دارند. بسیاری از این گروههای شیعه بهطور مستقل در عراق و به خصوص علیه نیروهای ائتلاف فعالیت داشتهاند. در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۶ با اکثریت آرای مجلس عراق به عنوان یک سپاه جدا از ارتش رسمیت پیدا کرد. حیدر عبادی فرمانده کل بسیج مردمی و ابومهدی مهندس معاون بسیج مردمی عراق و فرمانده میدانی این نیرو بود.
قهرمان مبارزه با تروریسم در لیست سیاه «تروریستهای خطرناک» رژیم تروریست پرور!
او که پیشتر در زمان حضور نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، علیه این نیروها فعالیت نظامی داشت، به وسیله آمریکا در فهرست «تروریستهای خطرناک جهان» قرار داده شد. ابومهدی پس از آن به اتهام عملیات نظامی علیه نیروهای آمریکایی از منصب خود در پارلمان انصراف داد. وی در این باره و عضویتش در مجلس عراق گفته بود: «آمریکاییها سیادت ملی عراق را زیرپا میگذارند. دهها هزار نفر از جوانان عراقی را بازداشت کردهاند که اکثرشان هم گناهی ندارند. در موضوع مجلس عراق هم من تا همین اواخر در مجلس حاضر بودم و مثل مابقی نمایندگان در اکثر جلسات صحن و کمیسیونها حاضر بودم، با وجود تهدیدات آمریکاییها ضد من. ولی اخیراً رئیس پارلمان به من اطلاع داد امکان تضمین جانم وجود ندارد و او و یک مسوول دیگر بلندپایه در دولت عراق از من خواستند که در جلسات مجلس حاضر نشوم. این هم یک قلم دیگر از زیرپا گذاشتن سیادت ملی عراق [توسط اشغالگران] است.»
همه جا آمریکا نیست! همه جا خدا هست!...
در جواب یک مستندساز ایرانی، وقتی از تحریمش توسط آمریکا حرف میزند و میگوید که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت، همه جا هست، میگوید: «همه جا خدا هست!»... او درباره قرار گرفتن در فهرست تروریستی آمریکا نیز چنین گفته بود: «من تا این لحظه نمیدانم که این فهرست سیاه تروریستی است یا چیز دیگر چون این مصوبه را وزارت خزانهداری آمریکا گرفته است. من که به آمریکا نرفتهام آنها هستند که به عراق آمدهاند و عراق را تبدیل به یک مستعمره تحت اشغال کردهاند. کارهایی که آمریکاییها در سال ۲۰۰۴ در نجف کردند و به مقدسات اسلامی حمله کردند و کارهایی که نیروهای اشغالگر کردند و جنایتهایی که شرکتهای امنیتیشان مرتکب شدند، باعث شد بسیاری از جوانان به مقاومت ضد اشغالگران رو بیاورند.»
همرزم «حاج قاسم» در جهاد با «داعش»
و اما فصل آخر و پرافتخار این مجاهد و مهاجر خستگی ناپذیر، در مصاف با مزدوران جنایتکار داعشی ظهور یافت. نیروهای سازماندهی شده توسط او در حشدالشعبی و بازوی نظامی آن کتائب حزب الله نقش اصلی را در آزادسازی شهرهای مهم تحت اشغال: از «اربیل» و «موصل» و «آمرلی» و «جرف الصخر» و... داشتند. خودش می گفت سی سال است در جبهه مقاومت، مشغول جنگ و جهاد است و این مجاهده را راحتی و تفریح خوش می دانست! می گفت بسیاری از مناطق عراق را تنها در میدان نبرد دیده و تا قبل از جنگ، «فلوجه» و «تکریت» را ندیده و تنها اسمشان را شنیده بود. اتاق فرماندهی او نه در قلب پایتخت و مناطق امن و مجلل، که در متن صحنه نبرد و در تیررس دشمن و میدان مرگ بود. بجز آرمان آزادی قدس و سرزمینهای اسلامی از اسارت اشغالگران صهیونیست، یکی از اهداف مهم او بیرون راندن نظامیان آمریکایی از خاک عراق بود. می گفت تا جان در بدن دارد از این هدف نخواهد گذاشت. و سرانجام....
رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست...
و شهادت، شایسته کسی چون او بود آنهم در کنار سیدالشهدای مقاومت، «حاج قاسم سلیمانی» که همیشه خود را سرباز ساده او می دانست و به این سربازی در رکاب او افتخار میکرد. در سحرگاه روز جمعه سیزدهم دی 1398، در کنار یار دیرین و دلاور خود، سردار دل های عاشق شهادت، توسط پهپادهای آمریکایی هدف قرار گرفت و به وصل شاهد شهادت نائل شد. به روایت دختر سردار شهید مقاومت، خشم آمریکا از این نماد پایداری و استقامت عراق در روزهای پیش از شهادت، به اوج رسیده بود:
«در پایان ماه دسامبر ۲۰۱۹ امریکا با هواپیماهای بدون سرنشین خود تیپهای نظامی ۴۵ و ۴۶ حشدالشعبی در عراق را هدف قرار داد و این بار مسؤلیت این حمله را نیز پذیرفت. دهها نفر از مدافعان مرزهای کشور شهید و زخمی شدند. آخرین ظهور رسانهای شهید ابومهدی شب بعد از حمله در عیادت از مجروحان و روز بعد در تشییع شهدا و تظاهرات در برابر سفارت امریکا بود.
شهید ابومهدی در روز ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹ شخصیتهای عراقی را دعوت به حضور کرد و در منطقه خضراء تظاهرات عظیمی علیه سفارت امریکا برگزار کرد که به یک تجمع اعتراضآمیز بدل شد که خواستار مجازات امریکا و پایان حضور آن در کشور بود. هواپیماهای امریکایی در آن زمان آسمان بغداد را در اختیار گرفتند و تمام تحرکات را رصد میکردند. با درخواست حکومت عراق و هماهنگی شهید ابومهدی این تجمع بعد از حدود دو روز با این شرط که حکومت، حقوق نیروهای مسلح عراق و شهدا و مجروحان این حمله گستاخانه را به صورت جدی پیگیری کند، پایان یافت و روز بعد امریکا که همه تلاشهای غیر مستقیم برای تجزیه دولت و حشدالشعبی را شکست خورده دید، از پلههای همه مراحل پیشین بالا رفت و آگاهانه، ابومهدی را به همراه یار دیرینش حاج قاسم در قلب بغداد هدف قرار داد.»
شهد شیرین بقای جان در فنای عاشقانه به درگاه جانان، نوشش باد...
انتهای گزارش/