نوید شاهد - صفحه 61

آخرین اخبار:
نوید شاهد
مجموعه خاطرات شهید علی چناری(قسمت سوم)

«حرمت اسیر»

«علی همیشه حواسش به اسرای عراقی بود. حتی با جنازه‌های عراقی‌ها هم با احترام برخورد می‌کرد. برخی اوقات که جنازه عراقی بر زمین می‌ماند، دستور می‌داد که آنها  را به خاک بسپاریم. علی در این باره می‌گفت: «خدا را خوش نمی‌آید روی زمین بمانند باید حرمت اسرا را داشته باشیم...» در ادامه مجموعه خاطرات این شهید بزرگوار را از زبان همرزمانش در نوید شاهد بخوانید.
گفتگو با جانباز۷۰ درصد «حاج نجاتعلی پیام»

برنامه‌های فرهنگی، پل ارتباطی جوانان با فرهنگ ایثار و شهادت است

«برگزاری یادواره‌ها و برنامه‌های فرهنگی می‌تواند به جوانان کمک کند تا با تاریخ و فرهنگ خود آشنا شوند. این برنامه‌ها معمولاً شامل سخنرانی، نمایش فیلم و روایت داستان‌های شهدا هستند که می‌توانند احساسات و ارزش‌های ایثار و فداکاری را در جوانان تقویت کنند و پل ارتباطی جوانان با فرهنگ ایثار و شهادت است.» در ادامه مصاحبه این جانباز والامقام را با خبرنگار نوید شاهد بخوانید.

مسابقه کتابخوانی «مثل خورشید بودی» برگزار می‌شود

به مناسبت 22 اسفند و بزرگداشت روز شهید، مسابقه کتابخوانی «مثل خورشید بودی» برگزار می‌شود.

وصیت‌نامه نوشته شده به دست خط شهید «سیدمجتبی ابوالقاسمی»

شهید «سیدمجتبی ابوالقاسمی» از شهدای مدافع حرم است. نوید شاهد خوزستان اسناد وصیت‌نامه نوشته شده به دست خط این شهید والامقام را منتشر می‌کند.
خاطرات/

«می‌خواهم شهيد شوم»

«يک شب كه رستم در حال خواندن نماز شب بود، من به خواب رفتم. وقتی كه من بيدار شدم او نمازش را تمام كرده بود و خوابيده بود. نگاه به صورتش كردم ديدم يک نور عجيبی از صورتش می تابد. وقتی آن نور را ديدم گريه ام گرفت. رستم با گريه من بيدار شد و با حالت تعجب گفت: چه شده است؟ به او گفتم: صورتت نورانی شده است. خنديد و گفت: می خواهم شهيد شوم...» در ادامه خاطره این شهید بزرگوار را از زبان همسرش در نوید شاهد بخوانید‌.

آلبوم تصاویر شهید «یاور عظیم پور نیاری» منتشر شد

مجموعه تصاویر کمتر دیده شده از شهید «یاور عظیم پور نیاری» منتشر شد.
مجموعه خاطرات شهید علی چناری(قسمت دوم)

«آن خربزه های شیرین»

«در دوران نوجوانی، یک روز با علی برای کار در مزرعه راهی صحرا شدیم، در کنار زراعت، خربزه کاشته بودند. من با رفتار کودکانه یکی از خربز‌ها را از بوته جدا کردم. ناگهان علی با صدای بلند فریاد زد که حرام است و شاید صاحبش راضی نباشد. نگذاشت لب به خربزه بزنم. آن را گذاشت توی مزرعه و برگشتیم...» در ادامه مجموعه خاطرات این شهید بزرگوار را از زبان دوست و همرزمش«عبدالرضا احدی» در نوید شاهد بخوانید.
مجموعه خاطرات شهید علی چناری (قسمت اول)

در نور مهتاب

«جناب فرمانده! من بچه همین منطقه هستم! اینجا سراسر تپه ماهور است. این شب ها، ماهتابی است. نور مهتاب دقیقاً به صورت ما می‌تابد، در حالی که شما به علت این که نیروهای دشمن پشت به نور ماه هستند، تنها شبحی از آنان را می‌بینید. با تابش ماه به تپه ماهورها و انعکاس آن در صورت شما نیروهای عراقی به وضوح شما را تشخیص داده و روی شما آتش گشوده بودند و دلیل مخالفت من با اجرای تک مورد نظر شما همین بود.» در ادامه مجموعه خاطرات این شهید بزرگوار را از زبان همرزمانش در نوید شاهد بخوانید.

امتحان گرفتن از بابا

«دیشب موقع گشت و نگهبانی، یه نفر بود که به سمتمون سنگ پرت می‌کرد! نمی دونم منظورش چی بود و می‌خواست چیکار کنه؟!» ناگهان صدای خنده محمدکاظم بلند شد و گفت: «خودم بودم! می‌خواستم ببینم چقدر حواستون به کارِتون هست؟!» بچه ی چهارده ساله از بابایش امتحان گرفته بود...» در ادامه خاطره این شهید بزرگوار را از زبان مادرش در نوید شاهد بخوانید.
شهید علیرضا مقنی به مادرش گفته بود:

در روز شهادت حضرت‌علی (ع)، شهید خواهم شد

مادر شهید علیرضا مقنی هندقی در خاطره از زبان شهید چنین می‌گوید: «به من الهام شده است که شهید خواهم شد و آن هم در روز شهادت حضرت علی (ع) تا درسی از زندگی او گرفته باشم.»

معرفی کتاب | «جلال مادر دارد»

«جلال مادر دارد» روایتی از مادر گرانقدر برادران شهید «جلال و عقیل عرش نشین» بوده و به نویسندگی «اعظم شریف» در اردبیل به چاپ رسیده است.

دیدار مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل با خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل در قالب طرح سپاس با خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران دیدار کرد.

ملاقات عمومی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل با جامعه معظم ایثارگری

«داور نوری» به همراه «قادر تکریم» مسئول هماهنگی امور ایثارگران استانداری اردبیل به صورت چهره به چهره با خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران دیدار کردند.
زندگینامه شهید والامقام «محمد محمدی‌زاده شکوهی»

علی‌وار گام‌هایش را بر میدان کارزار نهاد

ماه مبارک رمضان ماه خودسازی و علی وار زیستن و حسین وار مردن آغاز شده بود و محمد در اولین روز رمضان، علی‌وار گام‌های استوارش را بر میدان کارزار نهاد.
در خاطره‌ای برای خواهرش می‌گوید:

سینه‌خیز به سمت سنگر دشمن رفتیم

شهید جعفر عمیق در خاطره‌‌ای برای خواهرش چنین می‌گوید: ««یک شب که ۵ نفر از ما را برای شناسایی به اردوگاه دشمن فرستادند، تا می‌توانستیم پیشروی کردیم تا از تجهیزاتشان باخبر شویم. سه نفرمان در پشت تپه کشیک ایستادند و من و دوستم سینه‌خیز به سمت سنگر دشمن رفتیم... »

موشن‌گرافی شهید «مجید احدی دودران»|مهربانی‌اش زبانزد همه بود

شهید «مجید احدی دودران» مهربانی اش زبانزد همه بود؛ چهاردهم آبان 1346 به دنیا آمد و ششم بهمن 1366 در سردشت به شهادت رسید.

مستند تلویزیونی «آبروی کوچه‌ها» به شبکه تهران می‌آید

فصل دوم مجموعه مستند تلویزیونی «آبروی کوچه‌ها» همزمان با ماه مبارک رمضان از شبکه تهران پخش می‌شود.

گزارش تصویری| جانبازان شهرستان‌های استان تهران نایب قهرمان مسابقات فوتسال جانبازان کشور شدند

تیم جانبازان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران موفق به کسب مقام نایب قهرمانی مسابقات فوتسال جانبازان کشور شدند.

ماجرای قرار عاشقانه یک شهید مفقودالاثر چه بود؟

مهدی صالحیار کارگردان نمایش خیابانی «دوئت» عنوان کرد این اثر نمایشی درباره زندگی عاشقانه یکی از شهدا در دوران دفاع مقدس است.

به تنهایی کار سه نفر را انجام می‌داد

«نوبت به پست من رسیده بود حدود ساعت ۲ یا سه نیمه شب با صدای شلیک قبضه بیدار شدم. چراغ قوه را انداختم روی صورت بچه هایی که از خستگی ولو روی زمین ولو شده بودنددر بین بچه‌ها فقط «جمعه نعمت زاده» نبود. راه افتادم سمت قبضه و دیدم که تنهایی مشغول شلیک است، با بی سیم‌ گرا می‌گیرد، قبضه را آماده می‌کند و از سنگر مهمات گلوله می‌آورد و شلیک می‌کند این یعنی که داشت کار سه نفر را همزمان انجام می‌داد...» در ادامه خاطره این شهید بزرگوار را از زبان همرزمش در نوید شاهد بخوانید‌.
طراحی و تولید: ایران سامانه