خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «شیرعلی صالحی» میگوید: پسرم وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود، رضایت من را نگرفت. بدون اطلاع من به تهران رفت و پس از یک سال به جبهه اعزام شد. شبی خواب دیدم که روی کوه نشستهام و او به سمت دریا میرود. وقتی وارد آب شد، با صدای بلند فریاد زدم؛ "مادر، به سمت ساحل برگرد!" اما ناگهان از خواب پریدم. نزدیک ظهر بود که خبر شهادتش را برایم آوردند.
کد خبر: ۵۸۰۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
به پاس رشادتها، مجاهدت و ایثارگری رزمندگان استان هرمزگان، مجموعهای از عکسهای تاریخی به جای مانده از رزمندگان و شهدای استان به صورت سری در نوید شاهد هرمزگان در حال انتشار است. شما را به دیدن این تصاویر دعوت میکنیم.
کد خبر: ۵۸۰۳۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۹
خاطرهای از شهید «ابراهیم مهیاری»
مادر شهید تعریف میکند: شهید در هر شرایطی کنارم بود تا در انجام کارها یاریام کند و زحماتم را کمتر کند. او همیشه میگفت؛ "میخواهم شما را سربلند کنم." در نهایت نیز با شهادتش باعث افتخار و سربلندی من شد.
کد خبر: ۵۸۰۲۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۹
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان بندرعباس با حضور در منزل چند تن از جانبازان دفاع مقدس از صبر و استقامت آنها تجلیل کرد.
کد خبر: ۵۸۰۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان به منظور دیدار و بررسی مشکلات خانوادههای شاهد و ایثارگر به شهرستان بندرلنگه سفر کرد.
کد خبر: ۵۸۰۲۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطرهای از شهید «سالم زارعی»
همرزم شهید تعریف میکند: به یاد دارم یک روز که به مرخصی شهری رفته بودیم، هنگام بازگشت به پایگاه، یک ماشین سپاه دیدیم که در درهای سقوط کرده بود. کسی جرات پایین رفتن نداشت. زیرا مسیر صعب العبور بود و اگر کسی به پایین دره میرفت بالا آمدن برایش خیلی مشکل بود.
کد خبر: ۵۸۰۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «رضا دهقانی دودوی» میگوید: زمانی که شهید میخواست به سربازی برود به من گفت که به مدرسه میرود. من و پدرش اطلاع نداشتیم که اسمش را برای جبهه هم نوشته است. یک روز خوابش را دیدم، تو خواب خداحافظی کرد و گفت؛ مادر اگر برنگشتم، دلگیر نباش.
کد خبر: ۵۸۰۱۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان هرمزگان تصاویر به یادگار مانده از شهید «مصطفی ابراهیمنژاد مرادی» را برای علاقهمندان منتشر کرد.
کد خبر: ۵۸۰۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
خاطرهای از شهید «هادی اسکانیزاده»
پدر شهید تعریف میکند: به شهید گفتم؛ بیا سر سفره غذا بخور، شهید در پاسخ گفت؛ چطور ما غذا بخوریم در حالی که سیل زدگان غذایی ندارند. به او گفتم که دولت کمکشان میکند اما ایشان گفت؛ پس تکلیف ما چه میشود؟
کد خبر: ۵۸۰۱۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
یادواره شهدای روستای اسلام آباد شهرستان رودان با حضور نماینده ولی فقیه در استان هرمزگان برگزار شد.
کد خبر: ۵۸۰۱۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
گزارش تصویری/
در راستای تقویت روحیه، نشاط، ایجاد انگیزه و بالا بردن سطح بینش و شناخت معرفتی، بصیرتی و علمی در بین جامعه هدف و ارتقای سطح سلامت جسمی و روانی دانشجویان، اردوی یک روزه به مجتمع تفریحی و آب درمانی گنو ویژه دانشجویان شاهد و ایثارگر برگزار شد.
کد خبر: ۵۸۰۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
گزارش تصویری/
مسابقات قرآن کریم ویژه خانواده معظم شهدا و ایثارگران هرمزگان با حضور ۲۸ شرکت کننده در رشتههای تفسیر، ترجمه، حفظ، قرائت و تحقیق در مرحله استانی در گلزار شهدای بندرعباس برگزار شد.
کد خبر: ۵۸۰۱۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «مهران نجیبی بندرعباسی» را برای علاقمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۰۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
خاطرهای از شهید «غلام ترکیزاده»
همسر شهید تعریف میکند: به شهید گفتم از جبهه تعریف کن و شهید گفت؛ یک تفنگ دستم دادند و من هم مشغول مبارزه شدم. در همین حین یکی از شهدا پایم را گرفت و گفت که زخمی شدهام و کمکم کن. من هم به عقب زنگ زدم تا با آمبولانس او را به بیمارستان ببرند.
کد خبر: ۵۸۰۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
نامه به جا مانده از شهید «غلام ترکیزاده»
نامه شهید گرانقدر «غلام ترکیزاده» برای علاقهمندان منتشر میشود. شهید در نامهای به داییاش مینویسد: دایی جان ما 20 روزی را به روستای عینخوش رفتیم و بعد از آن به جای قبلی خودمان، شهر دارخوین برگشتیم. حالم خوب است. بعد از چند روزی به مرخصی میآیم و دیدارها تازه میگردد.
کد خبر: ۵۸۰۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «دادشاه اسلامی جوزانی» میگوید: پسرم خیلی مهربان بود، در امور مذهبی فعال بود و اهمیت زیادی به انجام فرایض دینی میداد. تو یک سالی که در جبهه حضور داشت، دو بار مرخصی گرفت و آمد و برای بار سوم که به جبهه رفت به شهادت رسید. هر وقت خوابش را میبینم حالم را میپرسد و برایم هدیه میآورد.
کد خبر: ۵۸۰۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
خاطرهای از شهید «عبدالمجید قنبری باغستانی»
مادر شهید تعریف میکند: حسینیه امام جعفر صادق(ع) مراسم تعزیعهخوانی بود، من و عبدالمجید هم شرکت میکردیم؛ وقتی به خانه برمیگشتیم میگفت: میخواهم شبیهخوان بشوم و نقش حضرت ابوالفضل(ع) را داشته باشم.
کد خبر: ۵۷۹۹۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
خاطرهای از شهید «حسن ذاکری»
همرزم شهید تعریف میکند: وقتی وارد رستوران شدیم، صدای ترانه به گوشمان خورد و چون ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود شهید از این بابت ناراحت شده بود ولی چون شهید اخلاق نیکویی داشت وقتی به صاحب رستوران اطلاع داد که ایام شهادت است...
کد خبر: ۵۷۹۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسین عالیزاده» میگوید: شهید اخلاقش خیلی خوب بود و مرتب قرآن میخواند. خیلی دانا و فهیم بود. هفده سالش بود که داوطلبانه به جبهه رفت. هر چقدر میخواستم منصرفش کنم قبول نمیکرد. به شهید گفتم؛ مادر هنوز اسمت برای سربازی در نیامده و سنت کم است ولی چهرهات مانند یک سرباز است.
کد خبر: ۵۷۹۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
زندگینامه شهید «باقر جعفری»
نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «باقر جعفری» را برای علاقمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۷۹۹۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳