خاطرات شهید اسماعیل معینیان

آخرین اخبار:
خاطرات شهید اسماعیل معینیان
قسمت نخست خاطرات شهید «اسماعیل معینیان»

داستان پسری که به بچه‌ها یاد می‌داد چگونه با خدا حرف بزنند

مادر شهید «اسماعیل معینیان» نقل می‌کند: «با خواهرش از سرِ زمین آمدند؛ خسته و کوبیده. دست و پایش را شست و صدا زد: بچه‌ها! اول نماز. ده یازده ساله بود، همه پشتش می‌ایستادند. او هم شمرده شمرده می‌خواند تا آن‌ها بتوانند درست تلفظ کنند.»
طراحی و تولید: ایران سامانه