
کشته شدن در راه حق، آرزوی رزمندگان است
به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «انوشیروان امیرخانلو» یکم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان گلوگاه به دنیا آمد. پدرش عبدالعلی و مادرش نجیبه نام داشت. در تاریخ هفدهم مرداد ۱۳۶۴، در هورالهویزه بر اثر اصابت تیر مستقیم به پشت به شهادت رسید. پیکر او در گلزارشهدای سفید چاه به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه شهید «انوشیروان امیرخانلو»:
ای انسان به هوش باش که تو با تلاش و تحمل و رنج و سختی پویای راه پروردگار خود هستی و سرانجام به لقای او نائل میشوی، پروردگارا من روی به سوی تو آوردهام و به سوی توای پروردگار من دست به دعا برداشتهام پس سوگند به عزتت که دعای بنده حقیر را استجابت فرمای و به آرزویم که جز شهادت نیست نائل گردان،ای آنکه نامت و یادت شفا و طاعتت توانگری به آن کس که سرمایه اش امید است و ساز و برگش توسل، رحمت آر آمین یا رب العالمین.
پروردگارا: بیامرز مرا گناهی را که میدرد پرده عصمت را و تغییر میدهد نعمتهای بیکران ترا و ببخش برایم گناهانی را که مانع اجابت دعا و فرود آورنده بلا و بیچارگی و تنگدستی است: بارالها قلب مرا چنان کن که تقرب جویم بسویت به وسیله ذکر مبارک تو: با سلام به پیشگاه منجی عالم بشریت دوازدهمین اختر فروزان آسمان تابناک ولایت و امامت مهدی موعود روحی له الفدا و با درود بر نایب بر حقش امام خمینی که به حق ولایت فقیه و رهبر تمام مسلمین در جهان است و با سلام به شهیدان به خون خفته اسلام از شهدای کربلای حسین (ع) تا شهدای کربلای خمینی و شما امت حزب الله گلوگاه، خواستم چند لحظهای با شما صحبت کنم در رابطه با شهادت و مقام شهید روحانیون محترم و برادران دیگر باندازه کافی صحبت کرده و خواهند کرد و فقط همین بس که بگویم شهادت فرزندان شما باید شما را استوارتر گرداند و هرگز این شهادتها شما را از پیروزی اسلام بر کفر ناامید و مایوس نگرداند، چرا که به گفته امام امت انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است اگر چه دشمن تشنه به خون گلوی ما و فرزندان شماست ولیکن کشته شدن در راه حق، آرزوی رزمندگان و شیهدان است و مرگی شرافتمندانهتر از شهادت در راه خدا نیست و بدانید که این راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت پس چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و قرآن و ملت اسلامی شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاء الله رسیدن و این همان است که اولیای معظم حق تعالی آرزوی آنرا میکردند.
انتظارم از ارگانهای (سپاه، بسیج و جهاد و غیره) این است که سعی کنند خود را از هر وابستگی خالص کرده و خالصانه برای رضای خداوند کار کنند و با مردم چنان آمیزش و رفتار نمایند که اگر در آن حال مردند بر آنها بگریند و اگر زنده ماندند خواهان معاشرت با ایشان باشند و سخنم با شما دوستان و برادران عزیز اینکه سعی کنید حتی الامکان با هم باشید، زیرا که با هم بودن صمیمت را زیاد میکند و اگر میتوانید شبها حداقل هر چند شب یک بار هم بنشینید و از وجود بردران بزرگوار و ارزشمند استفاده کنید. البته کسانی باشند که در امام ذوب شده باشند، آنچنان که امام در اسلام ذوب شده است.
و، اما وصیتم به شما پدر و مادر و خانوادهام:
مادرم، سلام بر تو که بالاخره بر احساسات مادرانه ات پیروزی شدی و از روانه شدن فرزندت به سوی میدان نبرد حق علیه باطل جلوگیری نکردی. خوشحال باش اگر چه از تو جدا شدم ولیکن مادری من و تمامی رزمندگان را حضرت فاطمه (س) عهده دار بود. مادری که با یاد مظلومیتش اشک از چشمان فرزندانش سرازیر میشد، مادری که سروری، چون حسین (ع) و زن نمونهای، چون زینب (س) را در دامن پر مهر خود پرورش داد؛ و تو پدرم: در تشیع جنازهام به یاد حضرت ابراهیم (ع) باش که چگونه فرزند خود را به قربانگاه برد تا سرش را برای رضای خدا از تن جدا کند و اکنون نوبت شما پدران است که فرزندانتان را به گونهای دیگر به قربانگاه ببرید، ما میرویم تا ندای امام عزیزمان را لبیک گوییم و سرورمان حسین (ع) را ملاقات نماییم و یا زنده میمانیم و همراه رزمندگان به کربلا میرسیم و در کنار قبر شش گوشه سالار شهیدان ندای لبیک سر میدهیم و از شما بقیه اعضا خانوادهام میخواهم که کارتان فقط برای خدا و رضای او باشد و راهی جز اسلام را نپیمایید که فردا جوابگوی هر عملی که انجام میدهید خود شما هستید، و این را هم بگویم که در کجا کار کردن مطرح نیست بلکه به خاطر چه چیز و برای رضای چه کسی کار کردن مطرح است.
انتهای پیام/