نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مصاحبه
خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «آزاد مؤمنی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که آذرماه ۱۳۶۵ به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: پسرم آرزوی شهادت داشت و خوشحال بود که در راه اسلام جان خود را از دست داد.
کد خبر: ۵۸۱۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱

سید حسن طباطبای جعفری، رزمنده‌ای که در دوران جنگ تحمیلی با ایمان و انگیزه‌ای راسخ به جبهه رفت، در دل درگیری‌ها و سختی‌های اسارت به مقاومتی ستودنی دست زد. روایت او از روزهای جنگ، از ثبت‌نام در سپاه تا تحمل سال‌ها اسارت در اردوگاه‌های عراق، گواهی است بر ایستادگی و عشق به وطن که در تار و پود تاریخ کشورمان نقش بسته است.
کد خبر: ۵۸۱۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱

جانباز «یدالله اروجی»، رزمنده‌ای از شهرستان ساوه، در اوج نوجوانی و دوران مدرسه، تصمیم گرفت به جبهه‌های دفاع مقدس بپیوندد. او با گذر از سختی‌های جنگ، حضور در عملیات‌های مهم و تجربه مجروحیت، همچنان با عشق به وطن به میدان بازمی‌گشت. خاطرات او، تصویری از شجاعت، ایثار و وظیفه‌شناسی برای نسل امروز است.
کد خبر: ۵۸۱۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

جانباز بصیر «رحیمی‌شال» در گفتگو با نوید شاهد قزوین:
«در ۱۳ سالگی عضو بسیج شال شدم. طی یک سالی بود که در بسیج ثبت‌نام کرده بودم، ۳ بار اقدام کردم که به جبهه اعزام شوم، اما هر بار با مخالفت‌های پدرم مواجه می‌شدم و پدرم می‌گفت صبر کن برادرت از جبهه بازگردد و بعد شما برو. اما من تحمل صبر کردن نداشتم و دوست داشتم در جهت انجام وظیفه به جبهه بروم. از طرف دیگر وقتی پیکر مطهر شهدا را به روستا می‌آوردند بیشتر دلم برای رفتن به جبهه پر می‌زد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی جانباز ۷۰ درصد بصیر «محمدعلی رحیمی‌شال» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۱۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

گفتگویی با خیر ایثارگر دامغانی
آزاده سیاسی و جانباز دفاع مقدس «حسین مهدی‌زاده» گفت: «سه بار توسط ساواک دستگیر شدم و به زندان رفتم. پس از شروع جنگ تحمیلی توفیق شصت و نه ماه حضور در جبهه‌ها را دارم و الان هم برای اطاعت از امر امام خود به مردم لبنان و غزه کمک کرده‌ام و از مردم عزیز کشورم می‌خواهم برای شهادتم دعا کنند.»
کد خبر: ۵۸۰۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

گفتگو با جانباز ۷۰ درصد شهید در زمان حیاتش
"محمد کاظمی بهمن آبادی" جانباز ۷۰ درصد در زمان حیاتش درخصوص خاطرات خود از دوران دفاع مقدس اینچنین تعریف کرده است: در دل خود به هم‌رزمان شهیدمان حسادت می‌کردیم و می‌گفتیم که کاش این سعادت نصیب ما می‌شد.
کد خبر: ۵۸۰۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱

گفتگو با جانباز بسیجی
اسماعیل سبحانی گفت: «یک بسیجی همیشه با اخلاص و بدون هیچ چشم‌داشتی به مردمش خدمت می‌کند و در صورت لزوم جانش را هم فدا می‌کند. بسیجی همیشه در کف میدان است و از خودش برای کشورش می‌گذرد. او برای نزدیک شدن به خدا جان و مالش را فدا می‌کند. وقتی به شهدایمان فکر می‌کنم می‌بینم که آنها در واقع بسیج و بسیجی را معنا کردند و از عزیزترین دارایی خود یعنی جانشان گذشتند.»
کد خبر: ۵۸۰۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷

خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "حبیب الله رنجبر" سال‌ها حسرت ملحق شدن به کاروان رزمندگان در دلش بود. هر بار صدای پای آنان را می‌شنید، قلبش به تپش می‌افتاد و می‌دانست جای او در میانشان است. تا اینکه یک روز، تصمیم گرفت آرزوی دیرینه‌اش را به واقعیت تبدیل کند و با عزمی راسخ، قدم در مسیری پر از ایمان گذاشت. در نوید شاهد به تماشای این رزمنده دلیر بنشینیم.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "حجت‌الله عبدالمحمدی"، بسیجی دلاور، از روزهای پرافتخاری می‌گوید که داوطلبانه قدم در جبهه‌های نبرد گذاشت. او با یادآوری لحظه‌های سخت جزیره مجنون و اصابت موج انفجار، از معنای واقعی خدمت به وطن سخن می‌گوید؛ روزهایی که برایش نمادی از ایثار و عشق به سرزمین بودند.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

به مناسبت هفته بسیج، ویژه‌نامه شهید «عبدالحمید نصیری» شامل زندگی، خاطرات، دست‌نوشته، تاریخ شفاهی خانواده شهید و مصاحبه با مادر و برادر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۰۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵

مرتضی سلمانی جانباز دفاع مقدس، از خاطرات روزهای سخت جنگ در گیلان‌غرب و زخم‌هایی که بر جسم و روحش نشسته است، سخن می‌گوید. او که با همت پزشکان و حمایت همسرش زندگی دوباره یافت، امروز با پنج فرزند خود آرزوی صلح و آرامش برای نسل‌های آینده دارد.
کد خبر: ۵۸۰۶۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴

ولی‌الله بهداد با یادآوری خاطراتی از حضورش در دفاع مقدس و مجروحیت‌های شدیدش در نخستین درگیری‌ها با ارتش عراق، گفت: «آرزوی من این است که کشورمان هیچ‌گاه گرفتار جنگ نشود و صلح جهانی برقرار شود.» وی همچنین از عملیات‌های مهمی که در آن‌ها شرکت داشته، از جمله عملیات ثامن‌الائمه یاد کرد و تاکید کرد که بزرگ‌ترین افتخار زندگی‌اش این است که کفن او با پرچم ایران پوشانده شود.
کد خبر: ۵۸۰۶۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۳

مسئول بسیج جامعه زنان سپاه امیرالمؤمنین (ع) استان ایلام
زهرا جمالی اظهار داشت: در طول جنگ تحمیلی همه زنان تفکر بسیجی داشتند و بسیجی‌وار عمل می‌کردند. زنان در زمان جنگ علاوه بر حمایت عاطفی و روانی در دفاع رزمی هم وارد شدند بانوان ما جانانه ایستادند و نقش پشتیبانی داشتند، خانواده را حمایت و فرزندان را تربیت کردند و اجازه ندادند مردانشان میدان رزم را ترک کنند.
کد خبر: ۵۸۰۵۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۳

گفتگو با آزاده و جانباز «اسحق جعفری»
آزاده و جانباز سرافراز «اسحق جعفری» در گفت‌وگویی بیان کرد: ما به سمت خطوط دوم و سوم در حال حرکت بودیم که یکی از نیروهای خط دوم رسید و گفت بعثی‌ها از منطقه مهران حمله کرده و خط دوم را گرفته‌اند. ما محاصره شده‌ بودیم و تا شب با هر چیزی که داشتیم مقاومت کردیم.
کد خبر: ۵۸۰۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰

پدر شهید «حسین دست‌خوش‌جوان»
«حسن دست‌خوش‌جوان» در گفت‌وگو با نوید شاهد بیان می‌کند: «هنگام شهادت پسرم، موقع نماز بوده است. حسین و دوستانش در کمپ نماز می‌خواندند که با بمباران می‌سوزند. من یک فرزند رشید ۱۹ ساله فرستادم و تنها یک تکه پایش را برایم آوردند. شهادتش برای من و خانواده یک افتخار است.»
کد خبر: ۵۸۰۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۹

همسر شهید جلیل ایزدپناه روایت می‌کند: «زندگی مشترکمان پس از ۶ سال با شهادت همسرم به پایان رسید. آنقدر مهربان بود که با یقین می‌گوییم خدا همسرم را گلچین کرد و برای خودش بورد...»
کد خبر: ۵۸۰۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۹

گفتگو با نویسنده حوزه ایثار و شهادت به مناسبت هفته کتاب
میترا کمالی‌فر نویسنده حوزه ایثار و شهادت می‌گوید: هیچ وقت به فکر نوشتن نبودم و علاقه‌ای هم به نوشتن نداشتم، اما در یک سفر معنوی که به قرارگاه امیرالمؤمنین (ع) و سنگر شهید «علی غیوری زاده» که آن موقع هنوز جاویدالاثر بودند داشتم مرا شیفته نوشتن از شهدا کرد.
کد خبر: ۵۸۰۲۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸

خاطرات جانباز «آذربایجانی‌خورهشتی» در گفتگو با نوید شاهد؛
«پرستار با دیدن من گفت: این مجروح از بین رفتنی است، دیگر به عمل کردنش نمی‌ارزد، چرا عملش کنیم. از نظر آنها، من تمام کرده بودم لذا مرا به سردخانه بیمارستان انتقال می‌دهند. ۴۵ دقیقه تا یک ساعت در سردخانه بودم، دو نفر از کارکنان بیمارستان که جنازه‌ای را به سردخانه می‌آورند موقع برگشت می‌بینند انگشت بزرگ پای من، تکان کوچکی می‌خورد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی شهید زنده «محمدحسین آذربایجانی‌خورهشتی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۰۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸

یکی از جانبازان ۷۰ درصد خدابنده‌ای تعریف می‌کند: درجه داران گروه به قدری از من راضی بودند که زیرکی و چابکی‌ام نظرشان را کاملا جلب کرده بود. به واقع تیزپایی‌ام به حدی بود که کسی به من نمی‌رسید.
کد خبر: ۵۸۰۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷

خاطرات شفاهی همسران شهدا
زهرا محمودی همسر شهید «شماستون» روایت می‌کند: همسرم در آخرین تماسش قبل از آغاز عملیات بیت المقدس ۲ به من گفت؛ من در گروهانی حضور دارم که نامش گروهان میثم تمار است، از تو درخواست میکنم هر زمان فرزندمان به دنیا آمد نام او را میثم بگذار...»
کد خبر: ۵۸۰۱۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷