نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - عباس
گفتگویی با پدر شهید ورزشکار "عباس رضایی"؛
نوید شاهد- پدر شهید " عباس رضایی" می‌گوید: « عباس به همراه گروه شناسایی در 28 رمضان روز پنجم خرداد1366برای شناسایی از منطقه عازم منطقه قصر شیرین می‌شود. در آنجا مجاهدین به همراه بعثیون عراقی از قبل در کمین نشسته و آنان را محاصره می‌کنند که از شهید می‌خواهند تسلیم شود اما عباس به آنان جواب می‌دهد تا آخرین گلوله خود را در قلب شما خود فروختگان ننشانم تسلیم نخواهم شد.»
کد خبر: ۴۸۱۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۱

حاج محمدعلی دشتی پدر شهید "غلام عباس دشتی"دعوت حق را لبیک گفت.
کد خبر: ۴۸۰۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۸

نوید شاهد- نیم نگاهی به آب دارم و/ نیم دیگر به مهتاب/ آه، آه/ دلم روشن است می آید
کد خبر: ۴۸۰۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۰

نوید شاهد - " عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 30خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «گرد و خاک فراوان موجب ایجاد هاله ای تیره و تار در داخل سنگرها شده و همین امر هم خوشبختانه موجب عدم ديد کافی تانکها و نیروهای عراقی شده بود، بهترین زمان برای شکار تانک‌های پیشرو بود، همه رزمندگان یکدفعه با فريادهای بلند الله اکبر و ياحسين (ع ) بپاخاسته و از لبه خاکریز شروع به تيراندازی و شلیک موشک سمت تانکها کردیم.»
کد خبر: ۴۸۰۸۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۵

شهید "مصطفی جوادی" در مناجات خود با خداوند می نویسد:خدایا، به جبهه آمده‌ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من، تو باشی.
کد خبر: ۴۸۰۸۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۷

نوید شاهد زنجان - " عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 29خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «همرزم اصفهانی آب کمپوت را تا آخرين قطره سر کشيد و با صمیمیت خاصی روبوسی کرد و با خداحافظی راهی سمت پل بتونی شد و طولی هم نکشید که صدای سوت خمپاره‌ای آمد و زمین و زمان تیره و تار شد و بارانی از ترکش و گوشت و خون، داخل سنگر ریخت و بوی گوشت سوخته فضای کانال را برداشت.»
کد خبر: ۴۸۰۸۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۴

نوید شاهد - " عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 28خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: « زمانی که تانک دشمن را رزمندگان به موقع زدند شالوده قشون از هم پاشیده و تانکها و نیروهای پیاده و کماندوی عراقی گروه گروه شروع به فرار از ميدان نبرد کردند و باردیگر عنایات رب کریم به امداد سالکان کوی پیرجماران آمد و با اتفاقی بسیار کوچک لشگری با آن هیبت و عظمت را مجبور به عقب نشینی کرد.»
کد خبر: ۴۸۰۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۲

نوید شاهد - " عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 27خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «گلوله مستقيم عراقی‌ها هيچگونه آسيبی به فرمانده دلاور گردان نرسانده و سردار وزیری متعجب و لبخند زنان آرپی جی را بهم داده و خم شد و کلاهش را از روی زمين برداشته و با تعجب و شگفتی مشغول تماشای دو سوراخ این طرف و آنطرف کلاه شد، واقعاً شبیه به یک مجعزه بود.»
کد خبر: ۴۸۰۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۱

نوید شاهد - " عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 26خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می‌گوید: «چند قدمی با پُل فاصله داشتم که یکدفعه ديدم سردار رسول وزيری فرمانده دلاور گردان و تعدادی از رزمندگان ضمن تيراندازی به سمت حوضچه‌ها، در حال نزدیک شدن به انتهای کانال هستند، به قدری خوشحال شدم که انگار دنیا را به من دادند، نفسی راحت کشیده و شاد و خندان به استقبال شان رفتم.»
کد خبر: ۴۸۰۸۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۰

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت بیست‌وپنجم خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «کم کم داشت موشک ها و نارنجک ها به آخر می رسید و نگرانی و دلشوره هم بر وجودم مستولی می شد، ترس از تنهایی و وحشت از نفوذ کماندوها به داخل کانال و غافلگیری نیروهای گردان داشت همچون پتکی سنگین بر روح و روانم فرود می آمد.»
کد خبر: ۴۸۰۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۹

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 24خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «چند دقیقه‌ای گذشت و نه خبری از سردار زلفخانی شد و نه از نیروی‌های کمکی، چند موشکی که با خود داشتم برای دور نگاه داشتن کماندوها شلیک کرده و دیگر موشکی برایم باقی نماند، نگران شده و برای اطلاع یافتن از اوضاع و آوردن موشک به این طرف پل آمدم که خبر شهادت سردار زلفخانی را از بچه‌ها شنیدم.»
کد خبر: ۴۸۰۸۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۸

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 23خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «با رسیدن قشون دشمن به تیررس، فرمان آتش صادر و دوباره نبرد غیرت و فولاد آغاز شد و رزمندگان دلاور از هر سمت و سوی خاکریز شروع به تیراندازی و شلیک موشک کردند.»
کد خبر: ۴۸۰۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۷

همزمان با ولادت شهید مفقودالاثر " عباس آقایی‌حسین‌آبادی" در وصیت‌نامه‌ این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «اى امت عزیز اسلام! مراقب رفتار و کردار خود باشید زیرا خداوند متعال شما را انتخاب کرده است تا دشمنان اسلام را از بین بُرده و حکومت الهى را برپا کنید ...»
کد خبر: ۴۸۰۸۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۴

شهید " عباس رضایی" یکی از شهدای ارتشی است که توسط منافقین در قصر شیرین به شهادت می‌رسد که نوید شاهد کرمانشاه تصاویر سری دوم این شهید گرانقدر را تقدیم می کند.
کد خبر: ۴۸۰۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۲

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 22 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: « دقایق بسیار وحشتناک و دلهره آوری بود ، تانک ها مستقیم به دل خاکریز زده و مقابل دیدگان مات و مبهوت مان داشتند از چند نقطه به کانال نزدیک و نزدیکتر می شدند ، همه رزمندگان با آن امکانات و تجهیزات و نفرات کم هرچه در توان داشتند ، مایه گذاشته و مردانه جنگیده و می جنگیدند ، اما انگار این‌بار اوضاع فرق می کرد .»
کد خبر: ۴۸۰۵۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در بیست‌ویکمین قسمت از خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «داخل حوضچه ها هم شلوغ بود و تعداد زیادی کماندو در داخل حوضچه پنجم اجتماع کرده بودند، فکر می کردم که طبق روال تک های قبلی، قشون اصلی دشمن وسط میدان ایستاده و فقط تانک‌های تی ۷۲ به خط خواهند زد اما با تعجب دیدم که اینبار تاکتیک عراقی‌ها کاملاً تغییر کرد.»
کد خبر: ۴۸۰۵۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۱

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 20 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: «بمباران خط بطور مستمر ادامه یافته و هواپيماهای عراقی پی در پی رفته و برگشتن و طول کانال را با شليک راکت و ريختن بمب و رگبار مسلسل زیر آتش گرفتند تا اینکه بعد از مدتی سروکله چند فروند هواپيمای پی سی هفت ( قارقارک ) درآسمان پيدا شد و هواپیماهای شکاری و بمب افکن فضای منطقه را ترک و بقیه کار را به هواپیماهای تازه وارد سپردند .»
کد خبر: ۴۸۰۵۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۰

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت نوزدهم خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می‌گوید: «اکثریت رزمندگان به دلیل خستگی و بی خوابی شدید، به صورت بیهوش داخل سنگرها افتاده و خوابیده بودند، اما با این وجود چند نفر از فرماندهان غيور گردان و تعدادی از نيروهای قديمی و باسابقه جبهه با وجود فشار خردکننده خستگی و بي خوابی که از سرتاپای وجودشان می‌بارید، همچنان بيدار بودند.»
کد خبر: ۴۸۰۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۰

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 18خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: « تا غروب تانکها به بازی موش و گربه خود ادامه داده و آتش بارهای سنگین و سبک دشمن هم حسابی کانال و سنگرهای دفاعی گردان را گلوله باران کردند تا اینکه کم کم کماندوها شروع به عقب نشینی از داخل حوضچه ها کردند و پشت سرشان هم تانکها و نیروهای پیاده حاضر در وسط میدان عقب کشیدند.»
کد خبر: ۴۸۰۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۸

" عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 17خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: « قرار بود گروه کوچک ما که شامل ده رزمنده خسته و بی خواب بود با چند قبضه آرپی جی و چند تيربار گرینوف و تعدای نارنجک دستی درمقابل قشون عظيم و مجهز دشمن که شامل صدها دستگاه تانک و هزاران نفر نیروی پیاده و کماندو بود ، جنگیده و ايستادگی کند و اين عمل در نگاه آدمهای عاقل و پر تدبير کاری غير ممکن است.»
کد خبر: ۴۸۰۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۸